به گزارش پایگاه خبری تکواندو پلاس، یکی از ویژگیهای دوران قهرمانی خاطرات تلخ و شیرین است که هر ورزشکار با آن دست و پنجه نرم می روایت داستانهای واقعی از زندگی قهرمانان که سالها در صندوقچه اسرار آنها مانده و به فراموشی سپرده شده شنیدنش خالی از لطف نیست.
حامد یوسفی ملی پوش و کاپیتان اسبق تیم ملی تکواندو نوجوانان و دارنده مدال نقره مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا و اقیانوسیه از خاطرات دوران ورزشکاری خود به تکواندو پلاس میگوید:
«در دوران ورزشکاری رویدادهای تلخ و شیرین بسیار زیادی وجود دارد مثل آسیب دیدگیها که غیرممکن است برای قهرمانان اتفاق نیفتد ولی تلخ ترین اتفاق در زندگی شخصی من رخ داد و منجر شد تا از تکواندو کنارهگیری کنم. متاسفانه در سن ۲۰ سالگی به دلیل از دست دادن پشتیبانم یعنی پدرم سختترین اتفاق زندگی را تجربه کردم و با قهرمانی خداحافظی کردم.
پدرم روحیه خوب و اثربخشی زیادی داشتند و زمانی که در اردوهای ملی مشغول به تمرین بودم ایشان به سرطان مبتلا شدند و من بی خبر بودم؛ او به ورزش علاقه زیادی داشت، بارها تیم استان گیلان را برای حضور در مسابقات حمایت مالی کرده بود و خلاصه اینکه با از دست دادن پدرم نسبت به ورزش دلسرد شدم.
تکواندو را زیر نظر استاد رضا یزدان پرست شروع کردم و زحمات بسیاری برای من کشیدهاند؛ هر چه که دارم را از استاد بیژن مقانلو دارم چراکه ایشان تمام تجارب خود را در اختیارم قرار دادند و متاسف هستم که از تجارب ارزشمند ایشان استقاده نمیشود و جای ایشان در اردوهای ملی خالی است.
خاطره شیرینی از حضور در یکی از مسابقات دارم که فکر میکنم بسیاری از همتیمیهایم آن را به یاد میآورند. قبل از شروع رقابتها همه بازیکنان شرکت کننده تمریناتی را انجام میدهند، به اصرار دوستانم برای سی ثانیه متوالی ضربات دوبل روی میت که خیلی خوب انجام میدادم را اجرا کردم و به قدری صدای ضرباتم بلند و حرکاتم سرعتی بود که در پایان مربی کرهای شگفت زده شد و مرا تشویق کرد که باعث شد کل سالن هم مرا تشویق کنند استاد مقانلو گفتند بروم و به مربی کره احترام بگذارم و بعد از بازگشت به این موضوع پرداخته شد که برایم بسیار لذت بخش بود.
بهترین مدالم را در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا سال ۲۰۰۱ به میزبانی تایوان دریافت کردم که در آنجا کاپیتان تیم ملی بودم و استاد ذوالقدر هم حضور داشتند. در فینال مسابقات تا راند آخر از حریف کرهای جلو بودم ولی در آن زمان نفوذ کره جنوبی برای امتیازگیری زیاد بود و در نهایت راند طلایی ۴ بر ۳ نتیجه را واگذار کردم.
یک دوره هم به عنوان کاپیتان تیم ملی امید برای مسابقات مقدماتی المپیک آزمایشی به چین رفتیم و بعد از رقابتها به مدت ۱۵ روز با هوگوپوشان این کشور به تمرین پرداختیم که تجربه خوبی بود.
در تورنمنت های مختلف موفق به کسب مدالهایی مثل طلای یوگوسلاوی و تورنمنتی در کرواسی شدم که یادم است در آخرین روز تمرین دچار آسیب دیدگی از ناحیه همسترینگ شده بودم؛ برای اینکه از این سفر حذف نشوم به مربیانم چیزی نگفتم، با آسیب دیدگی که داشتم به سختی حتی راه میرفتم و در حین رقابتم با حریف فقط از یک پا استفاده میکردم.
در پایان از خانواده خود به ویژه برادرم که برای من پدری کردند تشکر میکنم و امیدوارم بتوانم قدردان زحماتشان باشم.»
- کد خبر 18690
- 1833 بازدید
- پرینت